فیش‌آباد

محمد کاظم‌تبار: چند سالی می‌شود که هر چند وقت یکبار، خبری جدید از شاهکار برخی مدیران به گوش می‌رسد و اسنادش دست به دست میان مردم می‌چرخد؛ یک روز اختلاس چند هزار میلیاردی، یک روز قراردادهای عجیب و غریب و یکجانبه و روز دیگر، فیش‌‌های نجومی. موضوعی التهاب‌برانگیز که کسی به آن نمی‌پردازد یا بهتر است بگوییم ترجیح می‌دهند دنبال دردسر نباشند. فقط مبالغ سنگین درج شده در این فیش‌ها مساله مردم نبوده و نیست، بلکه خواسته و انتظاری فراتر از مسؤولان دارند. در روزگاری که قشر کارگر جامعه، حقوقی معادل یک میلیون تومان دارد که بخش عمده آن به پرداخت قسط وام و هزینه مسکن اختصاص پیدا می‌کند، وقتی در خبرها می‌شنود مدیری دست‌کم بیش از 50 برابر دریافتی‌‌‌‌اش را حقوق ثابت می‌گیرد و جدا از آن حق اوقات فراغت فرزندان و هزار و یک آپشن دیگر در حقوقش درج می‌شود، خود را محصور در یک ناعدالتی اجتماعی می‌بیند که سکوت رسانه‌ای فراگیر در برابر آن‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌، این حس را چندین برابر در او افزایش می‌دهد. «فیش‌آباد» نمایشی است تابوشکن که جسورانه می‌خواهد از نظر شخصیتی، مدیرانی را که دست به چنین اقداماتی می‌زنند شناسایی کند، مسائلی را که به چنین اتفاقاتی منجر می‌شود واکاوی کند و حرف دل مردم را بازگو کند. از نام نمایش به وضوح می‌توان مساله و دغدغه آن را دریافت. شروع داستان، درست همزمان است با شروع نمایش و از همان ابتدا شروع می‌کند به طرح موضوع و به تبع گشایش تدریجی آن اما به سبب نام هوشمندانه‌ای که برای آن انتخاب شده، مخاطب با زمینه ذهنی به سالن نمایش می‌‌‌‌‌‌‌‌آید و خود را آماده رویارویی با این موضوع بکر می‌کند. «فیش‌آباد» آمده است که خیلی صریح و بی‌پرده مسائل اینچنینی را در قالب طنز بیان کند و در این‌باره پیشقدم باشد تا نویسندگان و کارگردانان بیشتری موضوعات به‌روز اجتماعی را که سدی است بر راه موفقیت جامعه، دستمایه کارهای هنری خود کنند. داستان «فیش‌آباد» با واریز اشتباهی یکی از همین فیش‌‌های نجومی به حساب راننده کامیونی که از ایثارگران دفاع‌مقدس است آغاز می‌شود. وکیل مدیر نجومی‌بگیر تلاش خود را برای بازگرداندن حقوق به حساب مدیرش انجام می‌دهد و برای این کار دست به حربه‌ها و نیرنگ‌‌های مختلف می‌زند اما ثمربخش نمی‌شود. اصرار وکیل و انکار راننده کامیون، زمینه‌ساز حوادثی است که دست به افشاگری در رابطه با فیش‌‌های نجومی می‌زند و ماهیت این افراد را مشخص می‌کند. نویسنده به‌درستی شخصیت اصلی قصه‌‌‌‌اش را رزمنده سال‌های جنگ قرار داده تا تقابلش با مدیران کنونی، به مقایسه مرام و منش انقلابی‌‌های حقیقی و کسانی که با ریاکاری و ظاهری فریبنده قصد سوءاستفاده‌‌های شخصی دارند منجر شود‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌. جایی که مدیر به‌اصطلاح دولتی برای رسیدن به حقوقش حتی دست به تهدید جان یک نفر می‌زند و از هیچ کاری ابایی ندارد اما در مقابل راننده کامیون سهمی از این پول نمی‌خواهد و فقط قصدش رسیدن پول بیت‌المال به خود مردم است. در یکی از صحنه‌‌های میانی کار، بازی با زمان سبب می‌شود همرزم شخصیت اصلی قصه در جنگ، روی صحنه ظاهر شود و با خواندن نامه‌‌‌‌اش درباره حقوقی ناچیز که به‌واسطه حضورش در جبهه، بخشی از آن را حق خود نمی‌داند مخاطب را متاثر و در قلب‌ها نفوذ کند. حضور رزمنده و خواندن نامه‌‌‌اش برای حضار به وضوح در رساندن حرف نمایشنامه کمک شایانی کرده و به صراحت کلام، افزوده است. درونمایه طنزی که کار در خود دارد، فضایی را ایجاد کرده که بدون ایجاد زاویه دید و جانبداری، با زبانی نرم، موضوعی مهم و حساس کالبدشکافی شود و بدون شوخی‌‌های زننده که در بیشتر کارهای طنز دیده می‌شود، پای خانواده‌ها را به سالن باز می‌کند و اقبال عمومی را همراه خواهد داشت. زمانی که مخاطب قصد ترک سالن را دارد با حس خوب ناشی از روشنگری اثر همراه می‌شود که حاصل یک ساعت تامل و تعمقی است که «فیش‌آباد» به او هدیه کرده است. صداقت گفتار در «فیش‌آباد» رضایت کامل مخاطبان را به همراه دارد و تداوم تولید چنین آثاری می‌تواند بر کاهش ناعدالتی‌ها تاثیر بسزایی بگذارد و مردم و مسؤولان را با این مسأله رو به رو کند که هیچ رفتاری از مسؤولان بر کسی پوشیده نخواهد بود. پرداختن به چنین موضوعاتی نشان از وجود آزادی بیان دارد و وجود چنین حسی در مردم، احساس مهم بودن، دیده شدن و شنیده شدن را به آنها می‌بخشد و جامعه را به سمت پویایی رهنمون می‌کند؛ اتفاقی تازه که با همت گروه هنرهای نمایشی روایت فتح و در تماشاخانه سرو که بتازگی بازگشایی و بازطراحی شده است روی صحنه می‌رود. «فیش‌آباد» تجربه‌ای است لذتبخش که ابتدای راهی است که باید پیمود و در طول مسیر از موانع، هراسی نداشت.